رهآورد بیتیاس به ایران رسید/آسیبشناسی موسیقی و تفکر ناسالم کیپاپ کرهای!
تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۷۱۹۲۸
خبرگزاری فارس ـ گروه موسیقی ـ علیرضا سپهوند: « یک اثر هنری به معنای رده شناختی آن ، آنگونه دست ساختهای است که برای ارائه به مخاطبان عالم هنر خلق شده است.» این تعریف «جرج دیکی» چیزی درباره آن چه غایت اثر هنری است نمیگوید: چیزی درباره تجربه زیباشناختی، بیان احساس یا شبیه آن گفته نشده است. از طرفی این تعریف مانند تعاریف تقلید و بیان احساس، هنر را بر اساس یک ویژگی هر چند بسیار تودرتو تعریف میکند و آشکارا بیان میدارد که رده آثار هنری و رده نوع مصنوعاتی که برای ارائه به مخاطبان عالم هنر خلق شده است، همتافتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هنرمند: فردی است که در آفرینش اثر هنری، آگاهانه مشارکت کند.
مخاطبان: گروهی از افراد هستند که اعضای آن هر کدام به درجاتی، آماده فهم موضوعیاند که به آنها ارائه شده است.
عالم هنر: کلیت همه نظامهای عالم هنر است.
نظام عالم هنر: چارچوبی است برای ارائه یک اثر هنری توسط یک هنرمند به مخاطبان عالم هنر.
نظریه نهادی هنر همچون نظریه شباهتهای خانوادگی، کوششی است برای پاسخ به جریانهای هنری اواخر قرن بیستم میلادی، یعنی جریانهای متاثر از آثار مارسل دوشان از قبیل دادائیسم، پاپ آرت( هنر مردمی و همگانی)، فوند آرت و ردی مید( هنر حاضر و آمادهها)، هپنینگ( هنر اجرا یا اتفاق)، که در آنها اشیاء مصنوعی، جانوران و حتی انسانها میتوانند به اثر هنری تبدیل شوند. تاکید نظریه نهادی بر ظاهر اثر هنری نیست، بلکه بر بستر ( context) آن است: این که آفریننده اثر و نیز کسانی که آن را به نمایش گذاشته و از آن استقبال کردهاند چگونه به آن پرداختهاند. جوهر این نظریه این است که میگوید برخی افراد در جامعه وجود دارند که توانایی آن را دارند که به هر دست ساختهای مقام «اثر هنری» بودن عطا کنند. «آرتور دانتو» فیلسوف و منتقد هنری در مقالهای مهم به نام «دنیای هنر» اندیشهای را مطرح کرد که دیکی را تحت تاثیر خود قرار داد. وی در مقاله مذکور نوشت که آنچه باعث میشود کاری اثر هنری باشد ممکن است قابل مشاهده نباشد. وی با اشاره به اثری از «اندی وارهول» نقاش سرشناس، به نام «جعبههای بریلو» این سوال را مطرح کرد که چه چیزی آنها را تبدیل به اثر هنری کرده است؟ دانتو میگوید آن چه باعث میشود کاری اثر هنری باشد « نظریه » است نه عنصری قابل مشاهده در اثر. پس آنچه که به جعبههای بریلوی وارهول جایگاه هنری میبخشد نظریهای است که با آن پیوند دارد. در واقع جعبه بریلو ۵۰ سال پیش نمیتوانست اثری هنری باشد.
تعریف نهادی هنر، تعریفی رده شناختی است نه ارزش گذارانه. یعنی فقط مشخص میکند چه چیزی هنر است و در مقابل این مسئله که آیا اگر چیزی اثر هنری باشد ارزشی هم دارد یا نه، موضعی کاملاً خنثی اتخاذ میکند. نظریههای فرمالیسم و بیانی به وضوح میگویند که اگر چیزی درون مقوله هنری جای گرفت ارزشمند است و شایسته توجه و تامل است. اما نظریه نهادی میگوید تشخیص این که چه چیزی اثر هنری است اصلاً به معنای آن نیست که ارزشمند هم هست. ممکن است چیزی هیچ اهمیت و ارزشی نداشته باشد و با این حال اثر هنری باشد، نه غیر هنری. در دورانی که هنر کلاسیک شکل گرفته بود معنای هنر با" زیبایی"، "امر خیر" و حتی "نیکی"همپوشانی داشت، یعنی وقتی میگفتند فلان چیز هنر است خود به خود زیبایی و خیر و نیکی هم بدان اطلاق می شد. اما در دوران معاصر مرز بین هنر و غیر هنر برداشته میشود و هرچیزی بسته به اینکه نهاد هنر آن را به عنوان هنر معرفی کند میتواند مصداق هنر باشد.
بنابراین نظریه دیکی یک نظریه نخبهگرا نیست که به جماعت صاحبنظران هنر قدرتی خاص ببخشد. در واقع دیکی مفهوم هنر را چنان باز میگذارد که این امکان فراهم میشود تا هر کس بدون توجه به سطح مهارت، دانش هنری، آگاهی از مفهوم هنر یا ذکاوت بصری، بتواند اثر هنری پدید بیاورد. تعریف دیکی مانعی بر سر راه آثار پذیرفته شده جدید ایجاد نمیکند و این آثار نیز میتوانند تمام و کمال به موقعیت اثر هنری دست یابند.
هدف از ارائه تعریف هنر معاصر این بود که یادآور شویم لزوما امروزه هنر به معنای آنچه که در تعاریف کلاسیک از هنرمندان و نخبگان یاد میشد، در زمینه«هنر به ما هُوَ هنر» نمیگنجد و لزوما بار زیباییشناختی ندارد و در بیانی ساده تر ربطی به "زیبایی" ندارد و در واقع " هنر بد" بخش مهمی از هنر معاصر است.
امروزه اگر بخواهیم تنها در حوزه موسیقی به دستهبندی هنری آثار و فعالیت گروهها و بندهای داخلی و خارجی بپردازیم، سهم قابل توجهی از این فعالیتها را بجز در قالب «اینترتِینمنت» یا همان سرگرمی نمیتوان تعریف کرد که کاش تنها همان تاثیر سرگرمی را میداشتند حال آنکه در پس این گروهها و فعالیتهای به ظاهر هنری افکاری شیطانی و اعتقاداتی شیطانپرستانه نهفته است که به مرور در ذهن و تفکر نوجوانان میهنمان رسوخ خواهد کرد. بسیاری از انوع موسیقی فقط به واسطه اینکه نهادهای هنری و رسانهها آنها را به عنوان هنر معرفی کردهاند در ذهن مخاطبان به عنوان هنر به حساب میآیند.
متاسفانه فضای مجازی علیرغم تمام فواید، دارای مضراتی است که کم و بیش همگان با آنها آشنا شدهاند. فضای مجازی به معنای واقعی مجازیست و بسیاری از اشخاص، هنرمندان و هنرمندنماها و گروهها، چهرهای متفاوت از ذات و ماهیت وجودی خود عرضه میدارند و سیل عظیمی از دنبالهروها نیز ایشان را تنها بسته به همان اطلاعات درست یا غلط درج شده در پیجهای مجازی پذیرفته و دنبال میکنند.
موسیقی اما بعد از انقلاب که داشت مسیر فاخر خود را مییافت و ژانر اصیل در جایگاه واقعی خود قرار میگرفت، به یکباره زیر سیل عظیم انواع وارداتی که هرکدام مضرات بیشمار خود را در فرهنگی بیگانه به نوجوانان حقنه میکند به گوشه رانده شد. در این بین موسیقی پاپ سالم و با کیفیت نیز از رواج خوبی برخودار بوده و طرفداران انبوه خود را دارد لیکن مهمترین مشکل تهاجم فرهنگی در حوزه موسیقی در این برهه را میتوان موج موسیقی کیپاپ کرهای قلمداد کرد که در نوع خود تماما غیرقابل دریافت در فرهنگ ایرانی اسلامی است. ناگفته نماند هشدار خطر این موج موسیقایی اعتقادی تنها معطوف به مملکت ما نیست و به واسطه تعریفی که موج موسیقی کرهای از جنسیت و پوشش غیرمتعارف و مسائل اعتقادی و شیطانپرستی و دهها معضل دیگر دارد، از خود موسیقی این موج چشمبادامیها چیزی باقی نمیماند چراکه این بخش از پکیج کیپاپها تماما از موسیقی پاپیولار غربی تقلید شده و رهآوردی از مشرق زمین نیست.
متاسفانه بویژه طی دو سال اخیر میزان قابل توجهی از نوجوانان کشورمان، تنها بر مبنای آنچه که در محتواهای کیپاپ و گروه موسوم به «بیتیاس» به صورت بصری و شنیداری میبینند به این گروه علاقمند شده و هر روز بر طرفدارانشان در داخل افزوده میشود فارغ از اینکه این گروه از چه فلسفه مسمومی پیروی میکنند و خط مشی و سیاستگذاری فعالیتهایشان در سطح کلان کشور کره جنوبی ریلگذاری شده است.
به جرات میتوان گفت اگر خانوادههای ایرانی که فرزندانشان، گروه موسیقی «بیتیاس» را دنبال میکنند، در جریان کامل پشت پرده این گروه و افکار مسموم و شرایطی که از بردگی هنری به این جایگاه ظاهری پرزرق و برق رسیدهاند، قرار بگیرند، به هیچ عنوان اجازه چنین دنبالکردنی را نخواهند داد.
حالا اما انگار مشکل دارد جدیتر میشود و گسترش علاقمندی و پیگیری این گروه از صِرف فالو کردن و گوش دادن و دیدن و شنیدن چند کلیپ بالا پایین پریدنهای گروه «بیتیاس» گذشته و برخی به دنبال تقلید از این گروه و فعالیت به سیاق آنها در داخل کشور هستند.
در روزهای اخیر اجرای گروهی با عنوان «۶۰ ثانیه» در برنامه پربیننده تلویزیونی «عصر جدید» گمانهزنی برای خطر گرایش بیشتر نوجوانان به موسیقی کیپاپ را به شدت تقویت کرد. این گروه که در خود چند جوان هنرمند ایرانی و یک جوان ایرانی کرهای تبار داشت، در این برنامه اجرایی به صحنه برد که میتوان آن را کپیبرداری محض از گروه «بیتیاس» عنوان کرد. البته که موسیقی به ظاهر شاد و بهره از واژگان مثبت و صحنههای پرتحرک، تنها نمود ظاهری گروه مذکور بود و اتفاقا با استقبال مخاطبین و داوران نیز مواجه شد. گروه ۶۰ثانیه، دومین اجرای قسمت پنجم از مرحله مقدماتی فصل سوم مسابقه استعدادیابی عصرجدید بود که یکی از اعضای آن به نام کامدین دو رگه ایرانی و کره جنوبی با پدر ایرانی و مادر اهل کره جنوبی است که خود متولد ایران و بزرگ شده ایران است. اما مشکل اینجاست که قضیه در این کانتکست(زمینه) به همینجا ختم نمیشود که این مهم از دو منظر مورد بررسی است:
*اول اینکه بالاخره و زودتر از انتظار، گروهی نمود عینی «بیتیاس» را در ایران اسلامی را به صحنه برد. این یعنی موج کیپاپ کرهای تا اینجای کار از ما موفقتر عمل کرده و توانسته پس از ترغیب نوجوانان به دنبال کردنشان، حالا شاهد تکثیر این تفکر در قالب گروههایی از این دست هستیم که شاید خود پدیدآورندگان، در اینجای کار هیچگونه اندیشهای بجز پذیرش یک قالب جذاب و نوجوان پسند موسیقی پاپیولار روز دنیا در سر نداشته باشند اما همین گام، بر ارزشگذاری و پیروی دنبالکنندگانِ سرچشمه اصلی این فرهنگ و تفکر مسموم تاثیر مضاعف خواهد گذاشت.
*دوم و مهمتر از همه اینکه برنامهای چون «عصر جدید» که از پربینندهترین برنامههای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است، با بردن اینچنین گروهی بر روی صحنه و در مقابل دوربینها و میلیونها انسان، در همان ابتدای کار به این گروه، یک حکم تایید و مشروعیت میدهد و بسیاری از خانوادهها بخش اعظم مساله را حل شده تلقی میکنند چراکه رسانه ملی همواره در کانتکست(زمینه) خود حافظ حریم فرهنگی اجتماعی هممیهنان بوده و از ورود و هجوم و درز فرهنگ غیر ایرانی اسلامی ممانعت کرده از اینرو بخش عظیمی از جامعه به صورت خودکار تقریبا به تمام آنچه که از به اصطلاح تلویزیون پخش میشود تمکین کرده و پذیرا میشوند و آن را به عنوان عنصری لااقل غیرخطرناک تلقی میکنند. اگر به مبنای نظریای(نظریه نهادی هنر) که در ابتدای یادداشت معرفی شد بازگردیم در واقع تلویزیون در حکم همان "نهاد هنر" عمل میکند که این نوع از موسیقی را به عنوان اثر هنری معرفی کرده و بدان مشروعیت میبخشد. این مشروعیت بخشیدن، همانگونه که خیال خانوادهها را راحت میکند، نوجوانان را هم بیشتر به سمت این نوع از موسیقی سوق میدهد. به نظر میرسد نوجوانانی که دنبالهروی کیپاپ کرهای هستند با دیدن فعالیتهای گروهی که تقلید گروه مذکور را سرلوحه کار خود قرار داده، بیشتر و مصمتر به دنبالهروی از این موج هنری فکری کرهای ادامه خواهند داد. در تحلیل نهایی گروه موسیقی موسوم به «۶۰ ثانیه» نمود عینی تاثیرگذاری از کیپاپ کرهای و زنگ خطری برای تهاجم فرهنگی اینبار از مشرق زمین است.
در ادامه نگاهی میاندازیم بر موج موسیقی موسوم به «کیپاپ»:
فعالیتهای موسیقایی «کی پاپ» (K Pop) یا پاپ کرهای، چند سالی است که جهان را در نوردیده و انواع و اقسام گروههای پاپ کرهای که به نحوی عجیب، دختران پسرنما یا پسران دخترنمای جوان اعضای پرتعداد آنها را تشکیل میدهند، محبوبیت و شهرت جهانی پیدا کردهاند.
طرفداران اصطلاحا تیفوسی و متعصب این گروهها، باز به ویژه «بیتیاس»، که خود را «آرمی»(army)(ارتش) طرفداران میدانند، در ایران و بین نسل دهه هشتادی بسیار گسترده هم هستند.گفتن از «صلح جهانی» و کنار گذاشتن تبعیض و پذیرش «تفاوت»ها و داشتن «امید» و انرژی مثبت، شعارهای جهانشمولی و ساده اینچنینی، وجهی بشردوستانه و ظاهرا «مثبت» و خوشخیم به گروههای کی پاپ بخشیده است. موسیقی مذکور را با تعداد زیاد اعضای گروه، ریتمهای تند موسیقی الکترونیک، ملغمهای از رپ کرهای-انگلیسی، تصاویر پر زرق و برق و اصلاحا شیک و لاکچری با رنگها شارپ و «انرژی» فراوان و حتی بعضا مبالغهامیز آن میشناسند، با متن ترانههایی ظاهرا سبک و نه چندان پیچیده که باب دل طیف نوجوان یا تینایجر است.
اما در پس این ظاهر فریبنده و فانتزیگونه، بخشها و رازهای سیاه و مروموزی وجود دارد که یکی از خروجیهای آن، شیوع نسبتا بالای پدیده «خودکشی» در بین فعالان جوان صنعت پاپ کرهای است. به چهرههای معروف صنعت موسیقی، «idol» یا بُت میگویند. مسیر تبدیل یک استعداد به یک بت در کره، حتی بسیار سختتر و بیرحمانهتر از مسیر ستاره شدن در هالیوود است. وقتی یک استعداد جوان یا نوجوان با یک کمپانی حوزه موسیقی در کره جنوبی قرارداد ببندد، تقریبا تبدیل به یک برده در دست کمپانی میشود. تمرینها و آموزشهای بسیار سنگین، چارچوبهای کاملا مشخص شده و تخطیناپذیر زندگی حرفهای و فشار وحشتناک روحی که از سوی مدیران کمپانی بر این نوجوانان یا جوانان وارد میشود، روزهای سیاهی را برای ایشان رقم میزند. این مسیر سخت، با ارزیابیهای سختگیرانهای که در فواصل معین توسط مدیران کمپانی از فرد تحت قرارداد صورت میگیرد، تکمیل میشود و در صورتی که نتوانند نظر مدیران را در هر مرحلهای جلب کنند، بی درنگ قراردادشان باطل میشود.
ورزشهای سنگین روزانه برای شکل دادن به اندام مورد نظر و استاندارد از نظر صنعت کی پاپ و انواع جراحیهای پلاستیک، بخشی دیگر از شکلگیری و خلق یک ستاره در پاپ کرهای است. حالا وقتی یک استعداد جوان به نقطهای میرسد که میتواند اجرای صحنهای داشته باشد، کوهی از بدهی پشت سر خود به جا گذاشته که حاصل سرمایهگذاری چند ساله کمپانی روی اوست. این بدهی سنگین، بردگی او را برای کمپانی تشدید میکند، چرا که تعداد بسیار محدودی از فعالان پاپ کرهای به آن درجه از شهرت میرسند که پول زیادی بسازند و بدهیهای قبلی خود را تسویه کنند. از این رو، داشتن شغل دوم حتی در بین بسیاری از ستارگان پاپ در کره، مسالهای معمول است. از سوی دیگر، ماراتن تسویه بدهیها باعث شده تا بسیاری از گروههای پاپ کرهای که به شهرتی رسیدهاند، برنامههای سنگین و بسیار شلوغی برای اجرای روزانه داشته باشند و حتی در یک روز از شهری به شهر دیگر بروند تا کنسرت بدهند. خستگی و فرسودگی حاصل از این برنامههای فشرده عمدتا منجر به پناه بردن به الکل و مواد مخدر و بعد از مدتی اعتیاد سنگین در اغلب ستارگان پاپ کرهای میشود.
این ماجرای واقعی پس پرده گروه موسوم به «بیتیاس» است که قشری از نوجوانان وطنی تنها آن لبخند ساختگی و زرق و برق و آهنگهای هیجانی و شعارهای شادی و خوشبختی را میبینند و حالا مظاهری از تشکیل گروههایی با الگوبرداری غلط از کیپاپ کرهای به چشم میخورد و زنگ خطری است برای تهاجمی فرهنگی که این بار از مشرق زمین میآید.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: بی تی اس کی پاپ اثر هنری کی پاپ کره ای کره جنوبی فعالیت ها عالم هنر بی تی اس گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۷۱۹۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش فیلم، بازی و موسیقی روشنگرانه در ترویج فرهنگ حجاب
هرچند برخی منفعلانه در مقابل امواج رسانهای و تبلیغاتی غرب، مرزبندی فرهنگی و مقاومت فرهنگی را ناممکن میدانند و دچار ناامیدی و یأس شده اند، اما با قدرت بالای جهاد تبیین، میتوان از توان اثرگذاری دشمن در فرهنگ عفاف و حجاب خارج شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عفاف و حجاب، به عنوان دو ارزش مهم شرعی و قانونی در جامعه بشری، اصلهای جداییناپذیرند که بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصیل خود را از دست میدهند. عفاف که فرهنگی متعالی است، به افراد جامعه، چگونه بودن و چگونه زیستن را آموزش میدهد و در حقیقت هدفش کمک به رسیدن انسانها به کمال مطلوب آفرینش است و در این میان بخش مهمی از این دغدغه را فرهنگ ناب و متعالی حجاب که از نمادهای بارز عفاف است، تحقق میبخشد.
حجتالاسلام علی اصغر ولایتی زنجانی، دبیرکل مجمع کانونهای فرهنگی کشور، طی یادداشتی به ضرورت مهندسی فرهنگی در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب پرداخته است.
دو ارزش مهم شرعی و قانونی در جامعه بشری
عفاف و حجاب، از واجباتی است که در قرآن کریم در سه سوره مبارکه از جمله سوره احزاب آیه 59 به پیامبر (ص) نازل شده است و این موضوع همواره در دین اسلام مورد توجه بوده و یکی از نمادهای اصلی هویت همه مسلمانان است.
البته همه ادیان الهی عفاف و حجاب را یک اصل واجب الهی میدانند که رعایت آن، آرامش و امنیت فردی و اجتماعی را رقم میزند، موجب تحکیم بنیانهای خانواده شده و ضمن ایجاد نشاط فردی و اجتماعی، کاهش آسیبهای جدی خانوادگی و اجتماعی را در پی دارد.
بدون تردید عفاف و حجاب، به عنوان دو ارزش مهم شرعی و قانونی در جامعه بشری، اصلهای جداییناپذیرند که بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصیل خود را از دست میدهند. عفاف که فرهنگی متعالی است، به افراد جامعه، چگونه بودن و چگونه زیستن را آموزش میدهد و در حقیقت هدفش کمک به رسیدن انسانها به کمال مطلوب آفرینش است و در این میان بخش مهمی از این دغدغه را فرهنگ ناب و متعالی حجاب که از نمادهای بارز عفاف است را تحقق میبخشد.
آیا اوضاع حجاب با اجرای "طرح نور" بهتر شده است؟پیشینه حجاب و پوشش هم به قدمت تاریخ آفرینش انسانهاست و باید به تعبیری گفت پوشش و لباس هر انسانی پرچم کشور وجودی خودش است؛ پرچمی که او بر در خانه وجودش نصب میکند و با آن میگوید که از کدام فرهنگ و تمدن تبعیت میکند و به نوعی شناسنامه ظاهری انسان است.
همان طور که ملتها با تعهد و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویّت ملی خویش ابراز میکنند، هر انسانی که به ارزشها و بینشهایی معتقد و دلبسته است، لباس متناسب با آن ارزشها و بینشها را برای خود برمیگزیند و به سلامت فکری، عاطفی و جنسی جامعه خود نیز میاندیشد.
حجاب یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود
به خوبی میدانیم حجاب و پوشش در ایران و کشورهای اسلامی از بارزترین نشانه فرهنگی و نماد دینی و ملی است که به سرعت تحت تأثیر سایر پدیدههای فرهنگی قرار میگیرد. هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم نمایان میشود و این موضوع نیاز به باز تعریف اساسی نخبگان دارد.
انقلاب اسلامی از بدو شکلگیری به این موضوع مهم اجتماعی به دلیل اهمیت سلامت جامعه و مردم تأکید کرد و خود مردم هم با آغوش باز استقبال و همراهی کردند و امام خمینی(ره) ضمن تأکید بر رعایت حجاب زنان از فعالیتها و حضور پر رنگ علمی و اجتماعی زنان در عرصههای مورد نیاز جامعه حمایت کردند.
رهبر معظم انقلاب نیز حجاب را ضرورت شرعی میدانند و میفرمایند: حجاب یک ضرورت شریعت است؛ ضرورت شرعی است؛ یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد؛ این را همه باید بدانند. این که حالا خدشه کنند، شبهه کنند که آیا حجاب هست، لازم است، ضروری است، نه، جای خدشه و شبهه ندارد؛ یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود، منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند، اینها را نباید متّهم کرد به بیدینی و ضدّانقلابی.
زمینههای فرهنگسازی حجاب؛ گرایش ذاتی به حیا و خانوادهدوستی
جایگاه زمینهسازی فرهنگی در ترویج حجاب
انقلاب اسلامی به عنوان یک نظام دینی و مردمی ماهیت فرهنگی دارد و فرهنگ دینی ما عنصر اصلی و محوری شعارهای مردم در انقلاب بوده است. هویت دینی و فرهنگی ما به دلیل اینکه عامل اصلی رشد و موفقیت ما بوده است. سالهاست مورد تهدیدها و تهاجمها قرار گرفتهایم و براثر برخی ضعفها و تسامحها نیز با آسیبهایی مواجه هستیم و این قابل انکار نیست و باید کار کرد، گفتگو کرد و مردم را در عمل محرم دانست و با گذشت و اعتماد آنان را از نقشههای بدخواهان آگاه کرد.
البته باید گفت ما با رویشهای شگفتآور در شجره طیبه انقلاب اسلامی و علیرغم تعمیق معرفت دینی، تقویت ارزشهای اسلامی و رشد قدرت نرم فرهنگی و تربیت نسلهای مؤمن، عفیف و غیرتمند در نظام اسلامی همچنان هجمههای پیدا و پنهان فرهنگی هستیم و جنگ عظیم فرهنگی بر علیه مردم ما ادامه دارد و مقصد انقلاب یعنی مکتب اسلام و منشاء ارزشها را هدف گرفته است.
در این میان برخی منفعلانه در مقابل امواج رسانهای و تبلیغاتی غرب، مرزبندی فرهنگی و مقاومت فرهنگی را ناممکن میدانند و دچار ناامیدی و یأس شدند درحالیکه با قدرت بالای جهاد تبیین ،عفاف و حجاب میتوان از توان اثرگذاری دشمن خارج شد.
تمیز اقناعی و تبیین درست فرهنگ عفاف و حجاب
حقاً و انصافاً مردم ایران در تقوا، عفت و ایمان سرآمد ملتهاست و همواره به اصالت و دین داری شهره بوده و هستند. امروز اگر در بحث حجاب مسئله داریم این نشانه بیدینی و بیتقوایی نیست، بلکه نشان از فاصله و شکاف فرهنگی است که هم متولیان فرهنگی و اجتماعی در این موضوع سهم دارند و هم تلاش دشمن که شبانهروز به دنبال ایجاد یأس و نا امیدی و شبههافکنی است.
در این بمباران رسانهای و ضد فرهنگی دشمن، عملکرد ما ضعیف بوده و هست و اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب در جامعه، یک برنامه جامع و چند بعدی مستمر نه مقطعی میخواهد که سطوح مختلف حاکمیت و جامعه و با همکاری همه آحاد جامعه و مسئولین را میطلبد.
امام خمینین (ره) برای زنان ارزش بالایی قائل بودند به طوری که میفرمایند زن مربی انسانهاست و سعادت و شقاوت کشورها به زنان بستگی دارد و در تعبیری دارند که از دامن زن مرد به معراج میرود. مقام معظم رهبری نیز نگاه اسلام به زن را عزتبخش، کرامتبخش، رشدآفرین و استقلالدهنده به شخصیت زن عنوان میکنند.
ما باید برای مسئله فرهنگی حجاب، کار و الگوهای موفق فرهنگی و هنری اساسی طراحی کنیم. قدم نخست در این موضوع کار فرهنگی تمیز و اقناعی و تبیین درست فرهنگ عفاف و حجاب در خانوادهها است که نیاز به آموزش کامل والدین را به صورت مستقیم و غیرمستقیم میخواهد.
قدم بعدی تقویت نقشهای اجتماعی و فرهنگی عموم مردم است که عموم مردم حاکمیت را در عمل همراهی کنند و خواسته آن را خواسته خود بدانند و احساس فاصله زیادی نکنند. این مهم نیز بیشتر از رسالتهای حوزهها، آموزش و پرورش و دانشگاهها و مراکز علمی است که هم تربیت معلم و هم تدوین برنامه جامع میخواهد.
همچنین باید اذعان کرد یکی از اصلیترین ابزارهای دشمنان و مخالفان ایران برای ضربه به مردم و جوانان استفاده از ابزارهای رسانهای و فضای مجازی است و مسئولین رسانه ملی و سینما و نخبگان هنری باید به این موضوع با برنامهریزی اصولی، فرهنگمحور، تبیینگر و جذاب بپردازند.
نقش فیلم، بازیها و موسیقیهای روشنگرانه در ترویج فرهنگ حجاب
باید گفت ساخت فیلم، سریال و تولید بازیها و موسیقیهای روشنگرانه با جذابیتهای بالا برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب و نشان دادن ارزش و جایگاه واقعی زن ایرانی مسلمان میتواند بسیار مؤثر باشد.
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) نیز در دیدار با مدیران صدا و سیما میفرمایند: «زن سرشار از ارزشهای اسلامی و انقلابی است.» لذا سیمای زن مسلمان و انقلابی باید با تکیه بر حجاب، نجابت و عفت نقش اصلی و اساسی او در خانواده و جامعه، تأثیر زن در رشد مرد و جامعه و نیز نقش پر اهمیت او در واقعیتهای گذشته نظیر جنگ تحمیلی در صدا و سیما نشان داده شود.
باید گفت ارتقا و گسترش ارزشهای فرهنگی و دینی در جامعه بیشتر با روشهای فرهنگی، هنری و رسانهای هدفمند، ارزش محور و جذاب امکانپذیر است و دنیای فرهنگ، هنر و رسانه دنیای تصاویر یا تصورات ذهنی است که سمبلها و رویدادها به این تصاویر و تصورات شکل میدهند.
باید گفت بر مبنای شیوه فرهنگی و هنری، وقتی تصویری منفی شکل میگیرد تنها با تقویت تصاویر و رویدادهای سازنده و مثبت و اقناعی میتوان به تدریج فضا را تغییر داد و ارزش موردنظر را تقویت کرد.
همچنین تولید موسیقی و بازیهای رایانهای قوی و پاسخگو و ساخت فیلمهای سینمایی و سریالهای هنری جذاب و روشنگرانه در مقابل محصولات غربی به باورهای مردم در بحث حجاب زنان کمک میکند. البته مسئولین فرهنگی هنری و دلسوزان ایرانی باید از نسل جوان برای تربیت هنرمندان فرهیخته ارزش دوست و مردمی باسواد استفاده کنند و برای آینده سرمایهگذاری کلانی بشود.
ما محتوای لازم برای مردم عزیز و نسل جوان خود و جانهای تشنه حقیقت در جهان داریم اما باید ضمن مقابله با فعالیت توپخانههای شبانهروزی بدخواهان، به تولید آثار هنری قوی و تربیت نسل جدید هنرمندان تلاش مضاعف کنیم. البته باید گفت این مهم هماهنگی همه جانبه مسئولین و اعضای حاکمیت را میطلبد که با پوشش هم و با همکاری و همدلی و با پای کار آوردن نخبگان و دغدغهمندان و صداقت کامل با مردم به این رسالت مهم و حیاتی در عمل و با جان و دل با خرج آبرو و حتی فدای جان مثل زمان دفاع مقدس کمک کنند.
مردم ایران زن و مرد جوان و پیر انسانهای پاک سرشت، شریف، عفیف و مسلمان هستند و میدانند حجاب یک اصل مسلم قرآنی و دینی است، اما نحوه مواجهه با پدیده بیحجابی نیازمند تفکر، تدبیر و کار اساسی است. باید توجه کنیم ما مطیع و عاشق رهبری هستیم که فرمودند این عزیزان فرزندان خودمان هستند و پیرو مکتب سرداری هستیم که دختر کم حجاب را فرزند خود میدانست.
باید بدانیم آنچه مسلم است حضور و کنشگری در میدان جنگ نرم، ملزومات، مهارت و تدبیر خاص خود را میطلبد وگرنه دشمن زبون همواره منتظر اقدامات هیجانی، ناپخته و بی هدف است و جوانان ما با تفکر و مطالعه هرگز آراستگی اصیل و فرهنگ ایرانی خود فراموش نخواهد کرد.
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب به رسانه اشاره کردهاند میفرمایند ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضد معنویت و ضد اخلاق نهاده است و هم اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. انشاءالله که با برنامهریزیهای همه جانبه کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت با استفاده از تجربیات و همراهی مردمی و سلایق مختلف جامعه و مدیریت نخبگان متخصص و متعهد در این مسئله به موفقیتهای چشمگیریی برسیم.
در این زمینه نیازمند مشارکت دستگاهها و سازمانهای فرهنگی با کشورهای دوست و متعهد به فرهنگ در تولید آثار هنری در فیلم و سریال هستیم تا تبادل فرهنگی صورت بگیرد و باید در عرصههای هنری و فرهنگی نیز با کشورها و ملتهای دوست و همسو به مقابله با تهاجم فرهنگی و امپراتوری رسانهای ضد خانواده و ارزشها برویم.
انتهای پیام/